داستانهای قورقورک بدون عروسک قورقورک
۲۰۰,۰۰۰ تومان
این مجموعه کتاب ی داستانهای انگیزشی دارد و در کودکان انگیزهای برای فکر کردن ایجاد میکند. بر اساس یافتههای علم روانشناسی، کودک امروزی برای مستقل شدن و حل تعارضات خود، نیازمند نیروی تفکر است.
از آنجایی که قصهها بهترین ابزار یادگیری در کودکی هستند، در این کتاب، آموزش فکر کردن در کنار همذات پنداری کودک با شخصیتهای داستان صورت میگیرد.
مهشید دارویی
کارشناس ارشد علوم تربیتی
مشاور و موسس مراکز آموزشی پرسش از سال ۱۳۷۵ تاکنون تخصص روشهای آموزشی و تربیتی با کودکان و نوجوانان مولف کتابهای تربیتبیتربیت، کتابهای داستانی قورقورک، کتابهای داستانی ماجراهای خالخالی و دمسیاه و چندین مقاله تربیتی. آموزش خانواده با بیش از ۲۰ سرفصل و موضوعات تربیتی
مهشید دارویی
کارشناس ارشد علوم تربیتی
مشاور و موسس مراکز آموزشی پرسش از سال ۱۳۷۵ تاکنون تخصص روشهای آموزشی و تربیتی با کودکان و نوجوانان مولف کتابهای تربیتبیتربیت، کتابهای داستانی قورقورک، کتابهای داستانی ماجراهای خالخالی و دمسیاه و چندین مقاله تربیتی. آموزش خانواده با بیش از ۲۰ سرفصل و موضوعات تربیتی
سلام وقت بخیر
می خواستم ازتون تشکر کنم بخاطر وقتی که برای آموزش و تربیت بچهها و والدین میذارید من کتابهای قورقورک رو برای پسرم خوندم و خیلی لذت بردم
سوالهایی که توش بود واقعا هم چالش برانگیز بود هم باعث شد کلی با پسرم در موردش بحث کنیم
سلام
چقدر کتابهای قورقورک عالی بودند واقعا جامعهی ما نیاز داره که این تابوهای موجود رو بشکونه تا بتونه نسلی تربیت کنه سالم و انسان
من و همسرم و دخترم لذت بردیم و سهتایی کلی برای هر داستانش زمان میذاریم
این داستان به آموزش فکر کردن در کنار همذاتپندار کودک با شخصیتهای داستان صورت گیرد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک با پدر و مادر خود در یک حوضچه آب زندگی میکنند. مامان قورقوری که هرروز میره سرکار، قورقورک در کارهای خونه، به بابا قورقوری کمک میکند. یک روز قورقوک میخواهد با بابا قورقوری بازی کند. اما هرکاری میکند نمیتواند بابا قورقوری را برای بازی کردن راضی کند …
این داستان از قورقورک درباره کنترل خشم و چگونگی حل مسئله در کودکان است.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورموز و قورناز دوستان قورقورک بودند، وقتی لجن رو توی دستهای او دیدند، یک جفت پا زدند و لجن را از دست او گرفتند . لجن لیز در دست آنها تکهتکه شد. حالا قورقورک خیلی عصبانی شده است. …
بازیها هیچ ارتباطی با جنسیت افراد ندارند.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
مامان بازیهای مورد علاقه قورقورک بود. یک روز که توی مهدکودک خاله ماهی میگه زمانِ بازی آزاد رسیده، قورقورک به دوستش قورمور پیشنهاد مامان بازی میده. خاله ماهی از هر دو میخواد به اتفاقی که افتاده فکر کنن. اونها فکر کردن و تصمیم گرفتن که …
این داستان درباره اهمیت تلاش کردن، تمرین و تکرار برای به دست آوردن و یادگیری است.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
بعد از این که قورقورک به کلاس آوازه میره، مامان و بابا تصمیم میگیرین که دیگه قورقورک رو بری کلاس آواز ثبتنام نکن. چرا؟ چون قورقورک زیرِ بارِ تمرین کردن نمیرفت. یک شب وقتی برای قدم زدن نزدیک برکه میره، صدای کرم شب تاب رو میشنوه که خیلی خوب آواز میخونه. کرم شب تاب در مورد این که چجوری آواز خوندن یادگرفته میگه. قورقورک قراره چه تصمیمی بگیره؟
این داستان میگوید که رنگها هیچ ارتباطی با جنسیت افراد ندارد و فارغ از کلیشههای جنسیتی، کودکان را در انتخاب رنگ آزاد بگذاریم.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
وقتی قورقروک با مامام باباش به مغازه لباس فروشی میره، لباس صورتی رنگی نظرش رو جلب میکنه. بعد از خرید اون لباس صورتی رنگ، به خونه برمیگردن و شب، زمانی که قورقورک بیرون میره تا زبالهها رو بیرون بذاره، دوستش پردونه رو مبینه. پردونه به خاطر رنگ لباسش، قوقورک رو مسخره میکنه و …
این داستان میگوید که مسخره کردن دیگران، در آنها چه احساسی ایجاد میکند و لازم است همیشه حواسمان به حرفهایی که میزنیم باشد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
تولد قورقورک نزدیکه و مامان قورقروک میخواد کارتهای دعوت را آماده کنده. اما قورقورک دوست ندارد که پردونه و پرپرک به جشن تولدش بیان. چون ازشون به خاطر مسخره کردناشون ناراحته. قورقورک قراره دوستانش رو برای همیشه کنار بذاره؟ …
احتملا تا به حال دیدهاید که کودکی غذایی را دوست نداشته باشد و از مادر و پدرش غذای دیگری را طلب کند. این کتاب به نحوه برخورد والدین میپردازد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک، غذاهایی مثل کرم پلو و آش سنجاقک رو دوست نداره و انتخابش همیشه پیتزای حلزونه. یه روز که به خونه میاد، میبینه که برای نهار، کرم پلو دارن. قهر میکنه و به اتاقش میره. اما شب احساس گرسنگی شدیدی بهش دست میده …
شاید شنیده باشید که بعضی میگویند “این مهارت دخترونهس”و یا “آن مهارت پسرونهس”. میخواهیم به این کلیشهها بپردازیم و بگوییم یادگیری مهارتها دختر و پسر ندارد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک و شاپره و سمندک، هر تابستون، با هم بازی میکنن. این بار خانوادههاشون تصمیمی گرفتن که اونها به کلاس برن تا مهارت جدیدی یاد بگیرن. ننه شاپرک فک میکنه که آشپزی مهارت دخترونهایه و یا دونهچینی پسرونهس. اما بچهها میخوان کلاس عروسکسازی رو شرکت کنن ولی بقیه باهاشون مخالفن. چیکار میتونن بکن که والدینشون راضی کند؟
شما هم وقتی بچه بودید از دندان پزشکی میترسیدید؟ این داستان به این ترس میپردازد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک وقتی داشت برگ بید را میجوید.، دندانش درد گرفت. او از این که به مطب خاله سوسکه، تنها دندان پزشک برکه بره، میترسد. بابا و مامان قورقوری تصمیم گرفتن که بازی دندون پزشکی رو بازی کنند تا کمکم ترس قورقورک بریزه. به نظر شما این بازی تاثیری روی قورقورک داره؟ قورقورک قراره تصمیمش رو عوض کنه؟
این داستان به آموزش فکر کردن در کنار همذاتپندار کودک با شخصیتهای داستان صورت گیرد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک با پدر و مادر خود در یک حوضچه آب زندگی میکنند. مامان قورقوری که هرروز میره سرکار، قورقورک در کارهای خونه، به بابا قورقوری کمک میکند. یک روز قورقوک میخواهد با بابا قورقوری بازی کند. اما هرکاری میکند نمیتواند بابا قورقوری را برای بازی کردن راضی کند …
این داستان از قورقورک درباره کنترل خشم و چگونگی حل مسئله در کودکان است.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورموز و قورناز دوستان قورقورک بودند، وقتی لجن رو توی دستهای او دیدند، یک جفت پا زدند و لجن را از دست او گرفتند . لجن لیز در دست آنها تکهتکه شد. حالا قورقورک خیلی عصبانی شده است. …
بازیها هیچ ارتباطی با جنسیت افراد ندارند.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
مامان بازیهای مورد علاقه قورقورک بود. یک روز که توی مهدکودک خاله ماهی میگه زمانِ بازی آزاد رسیده، قورقورک به دوستش قورمور پیشنهاد مامان بازی میده. خاله ماهی از هر دو میخواد به اتفاقی که افتاده فکر کنن. اونها فکر کردن و تصمیم گرفتن که …
این داستان درباره اهمیت تلاش کردن، تمرین و تکرار برای به دست آوردن و یادگیری است.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
بعد از این که قورقورک به کلاس آوازه میره، مامان و بابا تصمیم میگیرین که دیگه قورقورک رو بری کلاس آواز ثبتنام نکن. چرا؟ چون قورقورک زیرِ بارِ تمرین کردن نمیرفت. یک شب وقتی برای قدم زدن نزدیک برکه میره، صدای کرم شب تاب رو میشنوه که خیلی خوب آواز میخونه. کرم شبتاب در مورد این که چجوری آواز خوندن یادگرفته میگه. قورقورک قراره چه تصمیمی بگیره؟
این داستان میگوید که رنگها هیچ ارتباطی با جنسیت افراد ندارد و فارغ از کلیشههای جنسیتی، کودکان را در انتخاب رنگ آزاد بگذاریم.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
وقتی قورقروک با مامام باباش به مغازه لباس فروشی میره، لباس صورتی رنگی نظرش رو جلب میکنه. بعد از خرید اون لباس صورتی رنگ، به خونه برمیگردن و شب، زمانی که قورقورک بیرون میره تا زبالهها رو بیرون بذاره، دوستش پردونه رو مبینه. پردونه به خاطر رنگ لباسش، قوقورک رو مسخره میکنه و …
این داستان میگوید که مسخره کردن دیگران، در آنها چه احساسی ایجاد میکند و لازم است همیشه حواسمان به حرفهایی که میزنیم باشد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
تولد قورقورک نزدیکه و مامان قورقروک میخواد کارتهای دعوت را آماده کنده. اما قورقورک دوست ندارد که پردونه و پرپرک به جشن تولدش بیان. چون ازشون به خاطر مسخره کردناشون ناراحنه. قورقورک قراره دوستانش رو برای همیشه کنار بذاره؟ …
احتملا تا به حال دیدهاید که کودکی غذایی را دوست نداشته باشد و از مادر و پدرش غذای دیگری را طلب کند. این کتاب به نحوه برخورد والدین میپردازد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک، غذاهایی مثل کرم پلو و آش سنجاقک رو دوست نداره و انتخابش همیشه پیتزای حلزونه. یه روز که به خونه میاد، میبینه که برای نهار، کرم پلو دارن. قهر میکنه و به اتاقش میره. اما شب احساس گرسنگی شدیدی بهش دست میده …
شاید شنیده باشید که بعضی میگویند “این مهارت دخترونهس”و یا “آن مهارت پسرونهس”. میخواهیم به این کلیشهها بپردازیم و بگوییم یادگیری مهارتها دختر و پسر ندارد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک و شاپره و سمندک، هر تابستون، با هم بازی میکنن. این بار خانوادههاشون تصمیمی گرفتن که اونها به کلاس برن تا مهارت جدیدی یاد بگیرن. ننه شاپرک فک میکنه که آشپزی مهارت دخترونهایه و یا دونهچینی پسرونهس. اما بچهها میخوان کلاس عروسکسازی رو شرکت کنن ولی بقیه باهاشون مخالفن. چیکار میتونن بکن که والدینشون راضی کند؟
شما هم وقتی بچه بودید از دندان پزشکی میترسیدید؟ این داستان به این ترس میپردازد.
در مورد داستان کتاب بدانیم …
قورقورک وقتی داشت برگ بید را میجوید.، دندانش درد گرفت. او از این که به مطب خاله سوسکه، تنها دندان پزشک برکه بره، میترسد. بابا و مامان قورقوری تصمیم گرفتن که بازی دندون پزشکی رو بازی کنند تا کمکم ترس قورقورک بریزه. به نظر شما این بازی تاثیری روی قورقورک داره؟ قورقورک قراره تصمیمش رو عوض کنه؟